سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خطِ مقدم
شلیک شده توسط ی سه شنبه 90 خرداد 10 جامانده(تخریب چی)

بسم الله الرحمن الرحیم

خاکریز:

حاج علی فضلی و بسیجی 15 ساله

حاج علی نقل می کند : پشت خاکریز رسیده بودیم . از فاصله دور یک نفر نزدیک می شد .

 شک داشتیم نیروی خودی بود یا دشمن وقتی نزدیکتر شد دیدیم یک بسیجی 15 -16 ساله است .

 در آغوشش گرفتیم .

متوجه شدیم پایش از ساق به پایین قطع و فقط به پوستی وصل است .

پوتینش را در اورده بود و به گردنش بسته بود تا بتواند سینه خیز ، حرکتش را ادامه دهد .

مسافت زیادی را سینه خیز آمده بود .

او را سریع به امداد رساندیم . در آنجا با او صحبتهای زیادی کردیم

ولی او یک جمله گفت که باید روزها و سالها بنشینیم و درباره ی آن فکر کنیم.

آن جمله این بود :

( کربلا رفتن بس ماجرا دارد )

دفتر چه یادداشت :

شهدا ! به لب عطشان امام حسین ( علیه السلام )قسمتون می دم.........

بیست و دومین موقعیت فرشته :

شهید فضل الله محلاتی

مزار گلزار شهدای محلات

پینوشت :برداشت شما از جمله (کربلا رفتن بس ماجرا دارد) چیست؟

پینوشت : دفتر چه یاداشت قسمتی است که مخصوص خوانندگان محترم است پس

کامل کردن جمله با شما ، زیباترین جمله در سنگر قرار می گیرد.

اللهم ارزقنا شهادت فی سبیل الله

شهدا ، التماس دعا ، حسابی

التماس دعا

 




پیج رنک

قالب وبلاگ

ابزار وبلاگ