بسم الله الرحمن الرحیم خاکریز: حاج علی فضلی و بسیجی 15 ساله حاج علی نقل می کند : پشت خاکریز رسیده بودیم . از فاصله دور یک نفر نزدیک می شد . شک داشتیم نیروی خودی بود یا دشمن وقتی نزدیکتر شد دیدیم یک بسیجی 15 -16 ساله است . در آغوشش گرفتیم . متوجه شدیم پایش از ساق به پایین قطع و فقط به پوستی وصل است . پوتینش را در اورده بود و به گردنش بسته بود تا بتواند سینه خیز ، حرکتش را ادامه دهد . مسافت زیادی را سینه خیز آمده بود . او را سریع به امداد رساندیم . در آنجا با او صحبتهای زیادی کردیم ولی او یک جمله گفت که باید روزها و سالها بنشینیم و درباره ی آن فکر کنیم. آن جمله این بود : ( کربلا رفتن بس ماجرا دارد ) دفتر چه یادداشت : شهدا ! به لب عطشان امام حسین ( علیه السلام )قسمتون می دم......... بیست و دومین موقعیت فرشته : شهید فضل الله محلاتی مزار گلزار شهدای محلات پینوشت :برداشت شما از جمله (کربلا رفتن بس ماجرا دارد) چیست؟ پینوشت : دفتر چه یاداشت قسمتی است که مخصوص خوانندگان محترم است پس کامل کردن جمله با شما ، زیباترین جمله در سنگر قرار می گیرد. اللهم ارزقنا شهادت فی سبیل الله شهدا ، التماس دعا ، حسابی التماس دعا