بسم الله الرحمن الرحیم
رسد به گوش دلم صدای پای حسین
دوباره پر می کشم به کربلای حسین
انگار یه جورایی نمی شه چیزی نوشت پس التماس دعا در این ایام
اما :
خدا اراده کرده بود که عشق رو نقاشی کنه می خواست به زخم عاشقا بازم نمک پاشی کنه برای بوم نقش خود کرب و بلا رو آفرید با قلم موی قدرتش یه نقش دلربا کشید اول نقاشی زدش نقشی ز رنگ شور و شین اول از همه کشید رو نیزه ها سر حسین برا نماد دلبری صورت اکبر رو کشید نشون اوج بی کسی گلوی اصغر رو کشید زد قلم مو رو توی خون یه گوش پاره رو کشید توی دست قاتل حسین یه گوشواره رو کشید نقشی زدش به بوم خود ز اوج غربت نبی به رنگ تیره غروب رنگ کبود زینبی با چشمای رباب گفت معنی اشک و گریه رو صفحه آخرم کشید قد خم رقیه رو خدا تو بوم نقاشی عطر گل یاس رو کشید برای امضا زدنش صورت عباسرو کشید
این شبها و این ایام فرج آقا رو فراموش نکنیم
التماس دعا