بسم الله الرحمن الرحیم شهادت کربلا پیش از آنکه حسینی باشد حسنی بود . صلح امام حسن ( علیه السلام ) با معاویه از دشوارترین حوادثی بود که امامان پس از رسول خدا ( صلی الله علیه و اله ) از ناحیه ی این امت بدان دچار شدند. امام حسن با این صلح ، آنچنان محنت طاقت فرسایی کشیدند که هیچ کس جز به کمک خدا ، قادر بر تحمل آن نیست . اما امام این آزمایش عظیم را با پایداری ومتانت تحمل کردند و و سربلند و پیروز به هدف خود : ( ییعنی مراعات حکم خدا و قرآن و پیانبر و صلاح مسلمانان )دست یافتند و عشق ورزیدند. آنان که امام را به راحت طلبی و عافیت اندیشی متهم کردند ، و آن دسته از شیعیانی که تحت تاثیر شور و احساس ، آرزو بردهاند که : کاش وی نیز در جهاد با معاویه پایداری می کرد و از راه شهادت ، زندگی می یافت و به پیروزی از همان راهی که برادرش درروز عاشورا رفت و رسید ، می رفت و می رسید ........این هر دو گروه در میزان سنجش فکر و خرد ، وزن و مقداری نیست . اگر کسی در حالات امام حسن و معاویه بررسی کند خواهد دانست صحنه ی پیکار میان آن دو ، یک صحنه ی تازه به وجود آمده نیست . بلکه هر یک در جبهه ی خود جایگزین و جانشین و میراث بر دو خلق و خوی متناقض و متضاد بودند. خوی امام حسن خوی کتاب و سنت یا خوی پیامبر و امام علی و خوی معاویه خوی بنی امیه بود یا خوی ابوسفیان و هند ، درست در مقابل یکدیگر. سر کشی و طغیان معاویه تصمیم او بر اجرای توطئه های ( بند اموی ) امام حسن و امام حسین را دسیسه ی شیطنت آمیز معاویه در برابر خطری مهیب قرار داد که اسلام را به نام اسلام تهدید می کرد و و خاموش سا ختن نور حقیقت را به نام حقیقت کمر می بست . اگر در آن روز امام حسن خود و بنی هاشم و یاوران را به خطر می افکند و آنان را با قوای نیروند و مجهز معاویه روبه رو می ساخت و همچون برادرشان امام حسین در عاشورا بر فداکاری و جانبازی همت می گماشت ، بی شک جنگ با نابودی تمامی افراد این جبهه پایانمی یافت و باند اموی بدینوسیله به پیروزی درخشانی ، که بدون این ، در دسترسش نبوده و فکرش را هم نمی کرد نائل می گشت . چه پس از نابودی این جبهه ، میدان برای معاویه خالی و بی رقیب می ماند . و امکان هرگونه ترکتازی و جولان می یافت و در نتیجه ، امام حسن به همان سرانجامی که سخت از آن پرهیز داشت دچار می گشت . فداکاری و جانبازی امام نیز در آراء عمومی بجز اعتراض و ایراد اثری به جا نمی گذاشت . امام حسن با این صلح توانست در سر راه معاویه ، دشمن نهانی ازخود او بسازد و بدست خود او وسائل سقوطش را فراهم کند و امکان یافت که دژ آهنین بنی امیه را با سوهانی از خود ایشان ، قابل نفوذ سازدد و در نتیجه پیروزی ایشان را بی اثر و بیهوده گرداند. حسن از جان خود دریغ نداشت و امام حسین در راه خدا از او با گذشت تر نبود . او جان خود را برای جهادی صامت و آرام نگه داشت و چون فرصت و وقت موعود فرارسید . شهادت کربلا پیش از آنکه حسینی باشد حسنی بود . از نظر خردمندان صاحب نظر ، روز ساباط امام حسن به مفهوم فداکاری ، بسی آمیخته تر است تا روز عاشورا امام حسین . زیرا امام حسن در آن روز در صحنه ی فداکاری ، نقش یک قهرمان ستوده و پایدار را در چهره ی مظلومانه ی یک از پا نشسته ی مغلوب ایفا کرد . شهادت عاشورا به این دلیل در مرتبه ی نخست حسنی بود و سپس حسینی که حسن شالوده ی آن را ریخته و وسایل آن را فراهم آورد پیروزی قاطع امام حسن متوقف بود بر این که با صبر و پایداری حکیمانه اش ، حقیقت را پی برده آشکار کند و در پرت این روشنی بود که امام حسین توانست به آن نصرت و پیروزی پر شکوه ابدی نائل آید. تو گویی آن دو گوهر پاک بر این خط و مشی همداستان شده بودن که : نقش صبر و پایداری حکیمانه از آن امام حسن باشد و نقش شورش گری و قیام مردانه از آنِ امام حسین . تا از این دو نقش ، یک تاکتیک کامل با هدف و منظور واحدی به وجود آمد پ ، ن : چقدر از صلح امام بی خبریم . پ، ن : ببخشید طولانی شد ولی کلی خلاصه کردم پ ، ن : شهادت حضرت رسول و امام حسن و امام رضا را تسلیت عرض می کنم . التماس دعا اللهم الرزقنا شهادت فی سبیل الله شهدا ، التماس دعا ، حسابی.
شلیک شده توسط ی یکشنبه 89 بهمن 10
جامانده(تخریب چی)