سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خطِ مقدم
شلیک شده توسط ی سه شنبه 89 دی 28 جامانده(تخریب چی)

بسم الله الرحمن الرحیم

خاکریز : آخرین نفر 

به در خیره شده بود ، شاید سایه ای بگذرد

اما دریغ از عبور... نفسش به سختی می آمد و می رفت

انگار دل تنگ بود . گاهی چشم می بست و خاطراتش را ورق می زد ، گاهی دوستان شهیدش را می شمارد ، اما این بار هرچه سعی کرد کسی را به خاطر نیاورد

ماننده و سرگردان ، دلتنگ ، ناگهان لبخندی بر لبانش نقش بست.

 با خود ، خود را تحسین کرد. این بار دیگر نوبت خودش بود. تمام لشگر شهید شده بودند .

 مرتضی تنها همدمش بود که هفته ی پیش پر کشید . دیگر کسی جز او نمانده

ناگهان صدای قدم زدن ، نفس کشیدن ، چه صدای آشنایی .... این نفس کشیدن را می شناسد. خودش است .

چشمانش را باز کرد ، خود فرمانده لشگر بود 

 از چه نشستی؟ همه منتظرند ! بلند شو ، سید از همه مشتاق تر است.

واقعا بیاید بیام ؟ الان ، همین الان ؟

اگه حاضری برویم؟

بسم الله  

هیچ گاه به این آرامی نبود...... دیگر به در خیره نبود.

دیگر نفسش سختی نداشت

او نیز پر کشید

........

آمپول معنویت:

جنگ شلیک گلوله نیست! احساس مسئولیت است.

دوازدهمین موقعیت فرشته:

شهید محمد بروجردی

مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا ( سلام الله علیها )

قطعه : 24

ردیف : 75

شماره : 24

پ ن : یاد امام و شهدا ، دلو می بره کرب بلا

پ ن : برای شادی روح شهدا صلوات

اللهم الرزقنا شهادت فی سبیل الله

شهدا ، التماس دعا ، حسابی

 التماس دعا




پیج رنک

قالب وبلاگ

ابزار وبلاگ